مَن

آخرین بازمانده ی جنگ های داخلی

مَن

آخرین بازمانده ی جنگ های داخلی

من در خیال هایم غرق بودم .اراده می کردم یک رَج دیگر از رویا بافته بودم و هر لحظه ،نقش ِ فرش ِ نامرتب افکارم را می دیدم و بی نفس، در غرور و خودخواهی ام می ماندم
مَن آخرین بازمانده ی جنگ های داخلی ام. آن جا که خورشیدش تمام روز وسط آسمان دست به کمر ایستاده. سلاح جنگ هایم خاطرات و اتفاقات و کلمات اند. خون ریزی ها بی رنگ و زخم ها ابدی!
ابدیّت ای که هر روز به پایان می رسد.

آخرین مطالب
  • ۹۷/۰۳/۱۶
    ...
پیوندها

فرار های آنی :)

شنبه, ۱۹ اسفند ۱۳۹۶، ۱۲:۳۷ ق.ظ

ذاتا فرار کردن تو لحظه پیش میاد

آنی!

و من چه قدر متنفر که باید برم:)

کلی تلاش کردم همه چیز و همه کس درست کنم ولی حال ِ خودم درست نشد!

باید برم فقط..

چه قدر متاسفم که نمی تونم هیچ توضیحی به کسی بدم..

و چه قدر دلتنگم..

اما نزدیک موندم فقط انفجار و انفجار و بس!

میدونم وقتی برگردم هیچی عین قبل نمیشه

میدونم دارم ی غذای مسموم می خورم و آخرش چی میشه

اما مجبورم!

به خاطر خودم

به خاطر آدمای زندگی م مجبورم!

پ.ن

اینو اینجا میذارم که یادم یمونه چرا رفتم

یادم بمونه وقتی برگردم همه طلبکارن:)

البته که حق با اوناس

  • عاطفه

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی