مَن

آخرین بازمانده ی جنگ های داخلی

مَن

آخرین بازمانده ی جنگ های داخلی

من در خیال هایم غرق بودم .اراده می کردم یک رَج دیگر از رویا بافته بودم و هر لحظه ،نقش ِ فرش ِ نامرتب افکارم را می دیدم و بی نفس، در غرور و خودخواهی ام می ماندم
مَن آخرین بازمانده ی جنگ های داخلی ام. آن جا که خورشیدش تمام روز وسط آسمان دست به کمر ایستاده. سلاح جنگ هایم خاطرات و اتفاقات و کلمات اند. خون ریزی ها بی رنگ و زخم ها ابدی!
ابدیّت ای که هر روز به پایان می رسد.

آخرین مطالب
  • ۹۷/۰۳/۱۶
    ...
پیوندها

ته مانده های شهریور 96!

سه شنبه, ۱۸ مهر ۱۳۹۶، ۱۲:۲۴ ق.ظ

شهریور هجده سالگی ام انقدر سریع وسایلش را جمع کرده و عزم سفر دارد که باورم نمی شود!

باورم نمیشد بلیطش برای ۲۴ ساعت دیگر است!

بهتر است بگویم باورم نمی شود هجده شهریور آمده و اند و رفته اند و من نمی دانم دقیقا در کدامشان دائم الخاطره شدم!

این روز های حس هایی در وجودم پیدا میکنم که باورم نمی شود از درون من باشند!

  • عاطفه

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی