مَن

آخرین بازمانده ی جنگ های داخلی

مَن

آخرین بازمانده ی جنگ های داخلی

من در خیال هایم غرق بودم .اراده می کردم یک رَج دیگر از رویا بافته بودم و هر لحظه ،نقش ِ فرش ِ نامرتب افکارم را می دیدم و بی نفس، در غرور و خودخواهی ام می ماندم
مَن آخرین بازمانده ی جنگ های داخلی ام. آن جا که خورشیدش تمام روز وسط آسمان دست به کمر ایستاده. سلاح جنگ هایم خاطرات و اتفاقات و کلمات اند. خون ریزی ها بی رنگ و زخم ها ابدی!
ابدیّت ای که هر روز به پایان می رسد.

آخرین مطالب
  • ۹۷/۰۳/۱۶
    ...
پیوندها

...

چهارشنبه, ۱۰ آذر ۱۳۹۵، ۱۲:۲۲ ق.ظ

احساس کردم حقمه بیام اینجا بگم:

حالم خوب نیس!


چون اساسا میدونم خونده نمیشه


و خسته تر از اونم ک بتونم حرف بزنم و برای بقیه توضیح بدم..شایدم آدما خسته تر از اونین ک خستگیای منو گوش بدن


یا حداقل تلاش کنن ک بفهمن..


من چیزی می خوام که همه می خوان


آرزو هام..


رویاهام..


تعریف همه ی اینا که تو حرفامون میشه یه زندگی خوب!


درمونده تر از اونم که نمی دونم آرامش کجاست

  • عاطفه

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی