مَن

آخرین بازمانده ی جنگ های داخلی

مَن

آخرین بازمانده ی جنگ های داخلی

من در خیال هایم غرق بودم .اراده می کردم یک رَج دیگر از رویا بافته بودم و هر لحظه ،نقش ِ فرش ِ نامرتب افکارم را می دیدم و بی نفس، در غرور و خودخواهی ام می ماندم
مَن آخرین بازمانده ی جنگ های داخلی ام. آن جا که خورشیدش تمام روز وسط آسمان دست به کمر ایستاده. سلاح جنگ هایم خاطرات و اتفاقات و کلمات اند. خون ریزی ها بی رنگ و زخم ها ابدی!
ابدیّت ای که هر روز به پایان می رسد.

آخرین مطالب
  • ۹۷/۰۳/۱۶
    ...
پیوندها

امتداد سرما..

يكشنبه, ۲۷ دی ۱۳۹۴، ۱۲:۱۷ ق.ظ

امتداد سرمای کلامش را گرفتم ، درست مثل دنبال کردن روابط یک دنباله ی ریاضی

لمس ردپاهای برف زده


به من می رسید!


قانون جاذبه چگونه روی لب هایش اثر گذاشته بود؟


حتی روی پلک هایش


امتداد چشم هایش من بود!


و چشم هایش را بست


اثرات جاذبه بود ، نه؟


امتداد حرف هایش


لعنت به من!


همه اش من هستم


در خواب های من چه می کردند؟


وابسته بودم


هستم


و خواهم بود


قبول کن!


ب نفع خودشان است


در برابر موج آتش گرفته ی من


دوام نمی آوردند..


رها شدی!


هم در خواب هایت رهایت کردند و هم در بیداری


تکراری زنده در تکرار..

  • عاطفه

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی